معرّفی یک کتاب خواندنی

«عرصه ی تحقیق وپژوهش سوابق فرهنگی وتاریخی چهارمحال وبختیاری میزبان چاپ دوّم کتاب تحقیقی وخواندنی«لردگان درمسیر تاریخ» تالیف نویسنده ،پژوهشگرومترجم پرکارمعاصر«دکترساسان طهماسبی ‌کهیانی»عضو هیات علمی«دانشگاه پیام نوراصفهان» است،که درکارنامه ی علمی خود ترجمه ی آثار مختلف وپژوهش های گوناگونی را دارا است و اینک با نگارش و انتشاراین کتاب تلاش نموده تا با استفاده ازمطالعات اسنادی وکتابخانه ایی آمیخته باتحقیقات میدانی مخاطبان رابا تاریخ وفرهنگ پرارج امّامغفول مانده ی شهروشهرستان«لردگان[لردگون،لوردگان،لردجان،لوردجان،لوردغان،لوردغون]»بیش از پیش آشنا سازد.

مطالب فراوانی کتاب مذکوردرپنج فصل:

«لردگان از آغازتا عصر صفوی،لردگان ازعصرصفوی تادوره ی قاجار،لردگان دردوره ی قاجار،لردگان دردوره ی پهلوی و تاریخ تحوّلات دینی و فرهنگی لردگان»

تنظیم یافته اند و به این ترتیب مخاطبان می توانند علاوه بر دیدار از تصاویر تاریخی مرتبط با مطالب مندرج در فصول مختلف آن، برای نخستین بار به منبعی مستدل برای دست یابی به زمینه ایی جدید جهت آغاز مطالعات بیش تر وگسترده تر درخصوص شهر و شهرستان لردگان رجوع نمایند.

مطالعه ی کتاب«لردگان درمسیر تاریخ» آغاز مناسبی است برای توّجه علمی به این مهم:

«لردگان»سرزمینی است که از نو باید آن را شناخت».

این کتاب درسیصدو چهل وچهارصفحه،توسط انتشارات آوای منجی در قم در طی سال های 1390ه ش و1398ه ش به زیور طبع آراسته گردیده است».

ادامه نوشته

لردگان[لردگون،لوردگان،لردجان،لوردجان،لوردغان،لوردغون]قدیمی ترین شهرچهارمحال وبختیاری

«شهرستان لردگان وشهرلردگان به واسطه ی موقعیّت خاص جغرافیایی واقلیمی خویش از دیرباز دارای شاخص های منحصربه فرد تاریخی وفرهنگی بوده است که ازآن جمله می توان قدمتی بیش از یک هزاره را برای نام و بنای این شهر درطول سده های آغازین تمدّن اسلامی درنظرگرفت.

«و اوّل محرم از آن جا[ارجان،ارغان]برفتیم وبه راه کوهستان روی به اصفهان نهادیم.

درراه به کوهی رسیدیم،دره تنگ بود.عام گفتندی این کوه را«بهرام گور»به شمشیربریده است وآن را«شمشیربرید»می‌گفتندوآن جا آبی عظیم دیدیم که ازدست راست ما ازسوراخ بیرون می‌آمد وزجایی بلند فرو می‌دوید وعوام می‌گفتند این آب به تابستان مدام می‌آید وچون زمستان شود بازایستد ویخ بنددوبه«لوردغان»رسیدیم که از«ارجان»تاآن جاچهل فرسنگ بودواین«لوردغان» سرحدّ«پارس» است.

وازآن جا به«خان لنجان»رسیدیم وبردروازه ی شهرنام«سلطان طغرل بیک»نوشته دیدم.

 وازآن جابه شهر«اصفهان»هفت فرسنگ بود.مردم«خان لنجان»عظیم ایمن وآسوده بودند هریک به کاروکدخدایی خود مشغول.

ازآن جابرفتیم هشتم صفرسنه اربع واربعین واربعمایه بودکه به شهر«اصفهان»رسیدیم».(1)

«ابومعین حمیدالدین ناصرابن خسروقبادیانی»به همراه کاروانیان،روزیک شنبه اوّل محرم الحرام 444ه ق/نوزدهم اردیبهشت ماه 431ه ش/نهم می 1052م ازشهر«ارجان[ارجان،ارغان]»به سوی «لردگان[لردگون،لوردگان،لردجان،لوردجان،لوردغان،لوردغون]»حرکت کرده است.با توّجه به کوهستانی بودن راه چهل فرسنگی حدّفاصل این دو نقطه،چنان چه آنها روزی دوفرسنگ راه پیموده باشند بایستی درحدودروزجمعه بیستم محرم الحرام/هفتم خردادماه/بیست وهشتم می،به«لردگان[لردگون،لوردگان،لردجان،لوردجان،لوردغان،لوردغون]»واردشده وتنها یک روزرا درآن جااقامت داشته وبه زودی به راه خود ادامه داده باشند،زیرادرحدودروزجمعه چهارم صفرالمظفر/بیست ویکم خردادماه/یازدهم جون،درشهر«خان لنجان»بوده اندوبه تصریح«ناصرخسرو» درروزسه شنبه هشتم صفرالمظفر/بیست وپنجم خردادماه/پانردهم جون،به شهر«اصفهان» واردگردیده اند.

به این ترتیب،اگرچه بایستی ریشه های کهن تری را برای تاسیس این شهر مدّت های مدید قبل از سفر«ناصرخسروقبادیانی»به آن تصوّر نمود،درحال حاضر«لردگان»قدیمی ترین شهر استان «چهارمحال وبختیاری»است وتنها نقطه ایی از این استان است که«ناصرخسروقبادیانی» از آن دیدار داشته ودر سفرنامه اش نام آن را متذّکر گردیده وبراین منوال روز پنج شنبه بیستم محرم الحرام  سال1444ه ش/بیست وهفتم مردادماه 1401ه ش/هجدهم آگوست2022م ،هزارمین سال دیداروی از«لردگان»خواهدبود».

براین اساس  لازم خواهدبودتا از سوی همه ی علاقه مندان به تاریخ وفرهنگ این خطّه برای بزرگ داشت هزارمین سال روز دیدار«ناصرخسرو قبادیانی»ازقدیمی ترین شهر«چهارمحال و بختیاری» برنامه ریزی های لازم به عمل آورده شود.

فراموش نکنیم ««لردگان»سرزمینی است که از نو باید آن را شناخت».

«بابک زمانی پور»،

«شهرکرد»،

آبان ماه 1398ه ش.

پی نوشت:

(1)ابومعین حمیدالدین ناصرابن خسروقبادیانی،سفرنامه حکیم ناصرخسروقبادیانی مروزی،به کوشش دکترمحمّددبیرسیاقی، ص165،تهران ،زوّار،چ چهارم 1370ه ش.

ادامه نوشته

تاریخ وفرهنگ لردگان(لردگون،لوردغان،لوردجان،لردجان)(1)

««اوّلين سند مكتوب تاريخي«چهار محال و بختياري»،

متعّلق به دوره ي«عيلام ميانه»،

یادمانی سه هزارساله،

به خط و زبان:ميخي«ايلامي ميانه»،

از:«هوته لوتوش اين شوشي ناك» حاکم تمّدن«ايلام ميانه»،

مکشوفه ازتپّه ی«قلعه ي گلي»واقع درغرب روستای«قلعه افغان»

دردشت «خانميرزا(خونه میرزا،خونِ میرزا،خان میرزا)شهرستان لردگان»،

توسط:«دکترعلی اصغرنوروزی بلداجی»،

محل نگهداری:«موزه ی باستان شناسی چهارمحال وبختیاری،

شهرکرد،خیابان ولی عصر(عج)مرکزی»».

ادامه نوشته

اوّلين سند مكتوب تاريخي چهار محال و بختياري یادمانی سه هزار ساله

«معّرفي اوّلين سند مكتوب تاريخي«چهار محال و بختياري»متعّلق به دوره ي«عيلام ميانه»

مقدّمه:

««موزه ی باستان شناسی چهارمحال وبختیاری»دربخش غربی خیابان«ولی عصر(عج)مرکزی شهرکرد»با انجام مرمّت و تغییرات کاربردی در قالب سازه ی تاریخی معروف به«گرمابه ی(حمّام)پرهیزگار(خان)»بنیادگذاری  شده است.

این بنا به عنوان گرمابه ی عمومی در سال 1326 ه ش/1367ه ق/1947م باهمّت  روان شادان«حاج ابوالقاسم آزاد ه  ی چالشتری(چال شتری،چالش تری)» وکمک های مالی همسر ایشان«حاجیه خانم سلطنت آزاده»و بهره مندی از ماترک«حاج آقا حسین پرهیزگاردهکردی(برادر حاجیه خانم سلطنت آزاده)»در محل«آرامستان کهنه ومتروک شهر»احداث و در سال 1334 ه ش/1375ه ق/1955م وقف عام گردیده است.بر این اساس با آن که از حیث تاریخ احداث قدمت فراوانی شامل حال این گرمابه  نمی گردیدامّا به واسطه ی رعایت تمامی ظرایف ودقایق معماری سنتّی«ایرانی – اسلامی»دراین بنا، از سال 1370ه ش/1412ه ق/1991م اقدامات مختلفی برای شناسایی تاریخچه ی بنا و تغییر کاربری آن با توجّه به آن که این مجموعه ازجمله ی موقوفات دارای متوّلی محسوب می گردیدوتوسعه ی کوچه ی شرقی مشرف به بنا و تبدیل آن به خیابان«ولی عصر (عج) مرکزی»که تخریب مغازه های عصّاری (روغن کشی) آن و در نتیجه کاهش سطح حیاط مشجّر و مصفّای گرمابه  را به دنبال داشت ،صورت پذیرفت که با موافقت وپیگیری های مجدانه ی روان شاد«سرهنگ مرتضی قلی آزاده ی چالشتری» که تولیّت گرمابه را بر عهده  داشتندسرانجام منجر به آغاز طراحی های مختلف و تعمیر و مرمّت پر افت و خیز آن توسط «مدیریّت میراث فرهنگی[صنايع دستي وگردشگري]چهارمحال وبختیاری»به عنوان مستاجر(حمّامی)آن گردید،تا علاوه بر رسیدگی به امور حفظ، مرمت،تعمیرات و نگهداری بنا،مال الاجاره ی حاصله ی سالیانه ی آن بر اساس شرایط مندرج در وقف نامه ی گرمابه با نظارت«اداره ی کلّ اوقاف و امور خیریه ی چهار محال و بختیاری»صرف امور خیر گردد.براین منوال از سوی«مدیریّت میراث فرهنگی [صنايع دستي و گردشگري]چهارمحال وبختیاری»ضمن برآورده نمودن حقوقات متعلّقه،با مستاجرقبلی حمّام تصفیه ی حساب به عمل آورده شده وازسال 1376ه ش/1418ه ق/1997م عملیات تبدیل«گرمابه»به «موزه»آغازوسرانجام این بنابه عنوان یک موزه ی منطقه ایی متبلّورسازنده ی فرهنگ و تمدّن و گذشته ی«چهار محال و بختیاری»درسال1382ه ش/1425ه ق/2004م به صورت رسمی افتتاح گردید.

در این موزه تلاش شده است تا به معرّفی اشیاء تاریخی مکشوفه ویافته های حاصل از باستان شناسی در محدوده ی جغرافیایی«زاگرس میانی»پرداخته شود،در حالی که علاوه بر آنها برخی از اشیا انتقالی و اهدایی از سایر مناطق نیز در آن به نمایش گذارده شده اند،که از آن جمله می توان ظروف سفالین چرخ ساز،نخودی تزیین یافته با نقوش هندسی به رنگ سیاه متعلّق به هزاره های چهارم و پنجم،چرخ ساز قرمزرنگ متعلّق به هزاره های پنجّم  و چهارم قبل از میلاد«حضرت عیسی مسیح (ع)»و دست ساز زمخت موسوم به«لب واریخته»که به عنوان آثار متعلّق به دوران آغاز نگارش و ادبیات شناخته شده اندو همانند نمونه های سفالینه ی یافته شده در دیگر محوطه های باستانی جنوب غربی«ایران»هستندرا معرّفی نمود.

اشیایی که در مجموع بیانگر ارتباطات فرهنگی مردم ساکن در این صفحات و دیگر ساکنان جنوب غربی«ایران»در ادوار کهن می باشند،به خصوص ظروف سفالین متنوع دیگر با شکل های  مختلف و خاص متعلّق به ادوارمختلف تمدّن«ایلام»وظروف سنگی و فلزی مفرغی حاصل از امتزاج فلزات مس و قلع  که همگی حاکی از گسترش قلمرو«ایلامی ها»درسرتاسر این منطقه بوده و مؤید ایفای نقش مردمان ساکن در این دیار در وقایع مختلف تاریخ پرشکوه«ایلامیان»هستندودرحکم دیباچه هایی برای معرّفی«اوّلين سندمكتوب تاريخي«چهارمحال وبختياري»»متعلّق به دوره ي «ايلام ميانه »که یادمانی سه هزارساله محسوب می گرددو یکی از نفیس ترین اشیا  فرهنگی به نمایش در آمده در این موزه می باشد.

سندی منحصر به فرد که خود به تنهایی معرّف بخش بزرگی از تاریخ پر افتخار منطقه ي«چهارمحال وبختياري»به شمار می رود.

از آن جایی که این منطقه به واسطه ي ديرينگي كهن گذشته ی خود،همواره به عنوان يكي ازاوّلين وقديمي ترين برگ هاي كتاب تاريخ تمّدن بشر ي و«ايران»در شمار بوده است،ازجمله ي اوّلين سطورمربوط به آغازتاريخ دراين منطقه می توان این اوّلين آجرنوشته ي مکشوفه«ايلامي»که توسط باستان شناس وپژوهش گرمعاصرآقاي«علي اصغرنوروزي بلداجي»سرپرست هيات باستان شناسي بررسي،تعيين حريم وگمانه زني«تپّه ی باستانی«قلعه ي گلي»واقع درغرب روستای«قلعه افغان»دردشت «خانميرزا(خونه میرزا،خونِ میرزا،خان میرزا)شهرستان لردگان»(واقع درطول جغرافیایی 51 درجه و 8 دقیقه وعرض جغرافیایی 31درجه و 29 دقیقه )دریک صدوپنجاه کیلومتری جنوب شرقی«شهرکرد»مرکزاستان،چهل کیلومتری شرق شهر «لردگان»(مرکزشهرستان)وده کیلومتری شهر«آلونی»مرکزبخش«خانميرزا(خونه میرزا،خونِ میرزا،خان میرزا)»درسال 1375 ه ش /1417ه ق /1996م به دست آمده است،را معرّفی نمود.

کشف آجر نوشته ی بازمانده ازدوره ي«عيلام ميانه»:

«این تپّه ی باستانی(1)به عنوان تنها عارضه ی دارای ارتفاع نسبتا  زیاددر میانه ی دشت«خان میرزا(خون میرزا،خونه میرزا)»  اگرچه در گذشته دارای ابعاد بزرگتری بوده امّا به دلیل تاثیرات فرسایشی عوامل جوّی و انسانی نظیر احداث بخشی از سازه های مسکونی روستا به دلیل سیل گیر بودن محل،توسعه ی زمین های زیر کشت برده شده ،نصب تاسیسات رادیو و تلویزیون و منبع آب شرب روستا ،امروزه دارای ارتفاع حداکثری بیست و پنج متراز زمین های مزروعی مجاوروابعادی بالغ بردویست وشصت در یک صدو هفتاد مترمی باشد که وسعتی بالغ بر 5/3 هکتار را به خود اختصاص داده است .

بر اساس یافته های حاصل ازبررسی های سطحی و گمانه های تعیین حریم در پیرامون تپّه ی اصلی، این محل اوّلین بار در نیمه ی دوره ی «مس – سنگ» مسکون شده، هم چنان که به دست آمدن  آثار دوره های «مس - سنگ جدید، برنز و آهن» وآثار هم زمان قابل مقایسه با سراسر دوره ی تمدّن «ایلام» در «خوزستان» و« فارس» ودرانتها دوران «اسلامی» نشان گر اهمیّت این محوطه ی باستانی  - تاریخی هستند .

با این همه ودر حال حاضربرجسته ترین آثار مکشوفه ی از این تپّه متعلق به تمدّن «ایلام » سفالینه های قابل مقایسه با ظروف موسوم به «ته دکمه ای» به دست آمده از محوطه های «ایلام میانه ی خوزستان» مانند «هفت تپّه» و «چغا زنبیل»هستندکه  متعلق به بخش «Iایلام میانه ی» و متاثر از فرهنگ سفال کاشی های «بین النهرین(میان رودان)» بوده و تمامی این یافته ها مبیّن آن هستند که تاسیسات موجود در این محوطه دارای ریشه های کهن تری نسبت به حاکمیّت تمدّنی «ایلام میانه» می باشند، زیرا ساختار اجتماعی این منطقه ازرشته کوه « زاگرس میانی» از هزاره ی چهارم قبل از میلاد«حضرت عيسي  مسيح(ع) » تا دوران معاصر با غلبه و گسترش کوچ گری همراه بوده و به همین واسطه  طوایف کوچ گر« زاگرس میانی »همواره حکومت های پیرامونی خویش را تحت تأثیر اقدامات خود قرار داده وبه همین دلیل  این گروه ها قطعاً نقش بارزی در تحولات سراسر دوره ی تمدّنی «ایلام» نیزایفا کرده اند. بر این اساس محوطه ی «قلعه گلی » هم می توانسته است به عنوان مرکزی جهت انجام مبادلات اقتصادی و هدایت گر فعّالیّت های مذهبی و سیاسی جوامع کوچ گر تحت امر حکومت مرکزی« ایلام میانه » که دارای ارتباطات ویژه ای با «کاسی ها» به خصوص در دوره ی حکم رانی «ایکه هالکی ها » بوده است،در این محدوده از سرزمین مذکور ایفای نقش کرده باشد.

در این بین به عنوان بر جسته ترین شیء مکشوفه به دنبال حفر بیست و چهار گمانه ی تعیین حریم در بخش های مختلف« تپّه گلی» در دامنه ی شرقی این محل  آجر نوشته ایی به خط و زبان «ایلامی میانه» به دست آمده است، که ابتدا توسط «گروه مرمّت دانشکده ی پردیس اصفهان»به سرپرستی آقای«غلام رضا کیانی قلعه سردی»رسوب زدایی وسپس توسط دكتر« رسول بشّاش»زبان شناس«پژوهش كده ي زبان و گويش سازمان ميراث فرهنگي[صنايع دستي و گردشگري]كشور» مورد مطالعه و برگردان متن قرارداده شده که ماحصل این فعّالیّت ها سرانجام منجر به شناسایی و معّرفی اوّلين سند مكتوب تاريخي «چهار محال و بختياري» تا کنون گردیده است.

اين آجر نوشته كه شايد بخشي از  رازهاي  يك «زيگورات»(به دليل حجم عظيم  تپّه ايي كه هزاره هاي متمادي بر آن آرميده بوده ) به عنوان مهم ترين بناي سياسي ـــ ديني  بر جاي مانده از تمّدن بزرگ«ایلامی» را در خود نهفته دارد ، سند ارزش مندي است منتهی به  ديرينگي تاريخ  اين منطقه و  تابعيّت« چهار محال و بختياري» امروزين از  قواعد سياسي و فرهنگي  بخش شرقي قلمرو و  تمّدن «ايلام  »در روزگار ماقبل گسترش و قدرت گيري  قبايل «آريايي » در سطح  نجد« ايران »كه در اواخر هزاره ي دوّم  و در حدود سال هاي   1120_ 1110  پيش از ميلاد«حضرت عيسي  مسيح(ع) »و به عبارت ديگر سه هزار سال قبل از روزگار حاضر تهيه شده  و در حال حاضر  زينت افزاي«موزه ي باستان شناسي شهركرد»مي باشد.

 

ویژگی های آجر نوشته ی بازمانده ازدوره ي«عيلام ميانه»:

اين آجر نوشته ي نذري  كه متاسفانه در قسمت ابتدایی ناخوانا ودر بخش انتهايي دچار شكستگي گرديده به طول بيست و چهار،عرض پانزده و قطر هشت سانتي متر  داراي متني در بيست و شش سطر نگاشته شده در طول هشت سانتی متر به به پیروی از رسم نویسندگان« انشان (ملیان)» به خط و زبان ميخي « ايلامي ميانه»مي باشد،که بر اساس متن موجودآن،«هوته لوتوش اين شوشي ناك» از حاکمان « ايلام ميانه» که به عنوان آخرین ایشان نیز شناخته می شود،در آن براي سلامتي خود و خانواده اش اقدام به بر پايي معبدي نمادين؟ که در شمار معابدی بوده که «ایلامیان» در نقاط حایز اهمیّت سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی جهت برپایی مراسم مذهبی – سیا سی مرتبط  با منطقه ی تحت پوشش تمدّنی «انشان(ملیان)» احداث می کرده اند،نموده است.

«هوته لوتوش این شوشی ناک» آخرین حاکم «ایلام میانه»فرزند«کوتیر- ناهونته»و برادر زاده و جانشین«شیل هاک این شو شی ناک»بوده است که  وی بعد از ازدواج مادرش«ناهونته»با«شیل هاک این شو شی ناک»فرزندخوانده ی او نیزمحسوب گردیده و به همین واسطه پس از وی به حکومت«ایلام»دست یافته است.

تا کنون نوشته هایی از وی در نقاطی چون«انشان(ملیان)»و«شوش»به دست آمده است که اغلب در خواست هایی خطاب به الهه هایی چون«ایشنی کاراب»و«اوپورکوپاک»هستند.

 در متن این آجر نوشته نیز وی احتمالاً گفته هایش را با نام همین الهه ها آغاز کرده است که به دلیل ناخوانا بودن ابتدای متن نام یک یا دو الهه در سطرهای اوّل و دوّم قابل قرائت نبوده وتنها در سطر سوّم است که می توان با نام الهه «پینی گیر»آشنایی یافت. در ادامه ی متن ،«هوته لوتوش این شو شی ناک»  خود را با عناوین «حکومت گستر» و «شاهزاده ی ایلام و شوش»وشاهزاده ی منتخب الهه«ناپیرشا»معرفی کرده وهم چنین به پیروی از نوشته های«شیل هاک این شوشی ناک» به ذکر اسامی برادران و خواهران خود  پرداخته است. آخرین نام در انتهای این آجر نوشته«تمت تورکتاش»است که البتّه با عنایت و استناد به متون مکشوفه از«شیل هاک این شو شی ناک»احتمالاً در ادامه از«لیلا ایرتاش»و«پاراولی» هفتمین و هشتمین فرزندان«شیل هاک این شو شی ناک»و«ملکه ناهونته اوتو»نیز باید نام به میان آورده شده باشد.

متن آجر نوشته ی«هوته لوتوش این شو شی ناک»متأثر از متون یادبود نذری«شیل هاک این شو شی ناک» است که در یکی از نوشته هایش تصریح کرده معبد«این شو شی ناک»را به خاطر عافیت در زندگی خود،همسر و فرزندانش با آجر پخته تعمیر کرده است،نیزوی در آجر نوشته ی دیگری که در«لیان( شبه جزیره ی بوشهر)»کشف شده توضیح داده است که برای عافیت در زندگی خود و همسرش«ناهونته اوتو»وفرزند خوانده و جانشینش«هوته لوتوش این شو شی ناک»و پنج فرزند دیگرش،به تعمیر معبد«کی ریشا»بانوی«لیان»با«آجر اری تو»اقدام نموده است،که بر این اساس او نیز احتمالا به تاسی به شیوه ی پدرخوانده ی خود،جهت عافیت در زندگی خویش و خانواده اش اقدام به احداث یا تعمیر معبد یا یادمان مذهبی در این محل کرده است ،که متأسفانه به علّت ناقص بودن متن موجود نام آن هم چنان مبهم باقی مانده است.

نکته ی قابل عنایت دراین بین آن است که براساس کشف آجر نوشته های دیگری از وی که درحفاری های«ملیان(انشان)» ونیز از نقاطی نامعلوم دیگر به دست  داده شده اند ،وی به عنوان حاکمی با روحیّات عمیق دینی در زمان حکومتش ضمن تعمیر معابد«منزت»و«شیموت»در«شوش»،اقدام به احداث معبدی به احترام«اوپورکوپاک»در شهر«شال ولیکی»،ساخت معبدی به احترام الهه«ایشنی کاراب» در شهر «کیپور»در«ایلام»،برپایی معبدی به احترام پدرش با آجرهای لعاب دار سبز ، احداث معبدی شناخته شده ونیز ساخت سه معبد مجزّاجهت تکریم سه الهه ی گم نام «ایلامی»دیگر در«انشان»اشاره می کند.

 با این همه به رغم آن که بر اساس یافته های باستان شناختی می توان اذعان کرد تأسیسات «ایلام میانه ی» قدیمی تری از زمان «هوته لوتوش این شو شی ناک»در این محوطه واقع شده اندوبا آن که بر اساس شواهد کنونی می توان تأسیسات مذهبی این محل را نیز در شمار معابدی که« ایلامیان» در نقاط کلیدی مجاور ناحیه ی « انشان »احداث کرده اند قلم دادکرد امّا باید گفت اطلاعات اندک موجود از زمان حکم رانی« هوته لوتوش این شو شی ناک» از یک سو  و عدم انجام کاوش باستان شناسی مستمردر محوطه نو یافته ی« قلعه گلی» از سوی دیگر، برقراری پیوند کامل و همه جانبه  بین احداث ساختمانی شناخته شده از سوی این حاکم «ایلامی» و آثار مدفون در دل محوطه ی مذکور را  در حال حاضر دشوار می نمایاندو به همین خاطر ارایه ی ترتیب گاهنگاری آثار این محل، منوط به انجام لایه نگاری های مفّصل تر و کاوش های باستان شناسی تکمیلی خواهد بود.

متن بازخواني شده ي اين آجرنوشته :

«اي خدا...؟

....زن

خداي پيني گير 

...من هستم هوته لوتوش

اينشوشيناك

زمام [دار] بزرگ

و رهبر هاتمتي

وشوش

؟سخاوت مند

شاهزاده ي منتخب

خداي نپيرشا

براي سلامتي ام

براي سلامتي بانويش

نيكاراباد

براي سلامتي بانو اوروك

الهالاهو

براي سلامتي شيل هي نا

هام رولاگمار

براي سلامتي كوتير

هوبان براي سلامتي

بانو اتو هي هي

پيني گير براي

سلامتي آقا (تمت)

تركتاش

...

...سلامتي...

...

...»»».(2)

گردآوری وتنظیم:

«بابک زمانی پور»،

«شهرکرد»،اردیبهشت ماه 1392ه ش.

پی نوشت ها:

(1)مطالب این قسمت به بعد نگاشته شده توسط آقای علی اصغر نوروزی بلداجی باستان شناس  وپژوهش گرمعاصر هستند که با تلخیص و ویرایش توسط نگارنده ی این سطور آماده سازی گردیده اند.نگ به:نوروزی بلداجی،علی اصغر،محوطه ی نویافته ی ایلامی فراتر از مرزهای شناخته شده ی ایلام،فصل نامه ی پژوهشگاه میراث فرهنگی ،صنایع دستی وگردشگری،صص82 – 75، ش 3،تابستان 1382ه ش.

(2)نیزنگ به:آخوندي،اردشيروزماني پور،بابك،سيماي ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري چهار محال و بختياري،ص132،شهركرد ،پايگاه ميراث فرهنگي قلاع تاريخي استان چهار محال و بختياري،1385ه ش.

ادامه نوشته